نمیدانم، دین و گناهِ کسی را نمیخَرَم
میگویند آب
همیشه سهمِ تشنه نیست،
البته دروغ میگویند این فلانفلان شدهها ...!
به قولِ اهل کتاب
بر ماست که از تشنگی
آهسته با آب، اندکی گفت و گو کنیم
بگوییم دخترِ خوبِ هفت آسمانِ صبور!
یعنی تو پیشِ خودت نمیگویی
حالا چشمه هیچ، چراغ و ستاره هیچ
پس آن بابونههای بالِ راه چه میکنند؟
از خودت نمیپرسی از تشنگی
ما چگونه ترانه بخوانیم؟
بگذریم اَلَکی ...!
همیشه آب، سهمِ تشنه نیست
البته من مراقبِ حرفهای سادهی خودم هستم
به گمانم قاصدکی دارد
سمتِ یک سرچشمهی دور میرود
هر چه هم که نباشد
خبری که هست!